ریشهی لغوی این امور، از واژهی عربی: (حسبه لِلّه) آمده است و ناظر به وضعیتهایی است که انجام و اطلاق آنها در شرع، نیکو و پسندیده تلقی میگردد ولی شخص یا اشخاص خاصی را مسئول انجام آنها ندانسته است. به عبارت روشنتر، مادهی 1 قانون امور حسبی مصوب 02/05/1319 و در مقام تعریف و تبیین این امور، چنین بیان داشته: (امور حسبی اموری است که دادگاهها مکلفند نسبت به آن امور اقدام نموده و تصمیمی اتخاذ نمایند بدون اینکه رسیدگی به آنها متوقف بر وقوع اختلاف و منازعه بین اشخاص و اقامه دعوی از طرف آنها باشد.)
اگر به زبان ساده بخواهیم تعریفی از امور حسبی (مطابق با مفاد مادهی یک) داشته باشیم، باید بگوییم که این امور، دو خصیصهی مشخص دارند: اول آن که دادگاهها تکلیف دارند به آنها رسیدگی کرده و اتّخاذ تصمیم نمایند، دوم اینکه وقوع منازعه و دعوی برای رسیدگی به آنها، الزامی نیست.
حال که تا حدودی با مفاهیم مربوطه آشنا شدیم، بهتر است مصادیق امور حسبی را هم بیان داریم:
قیمومت، تعیین قیّم، اختیارات و مسئولیت قیم، عزل قیم، امور راجع به امین، تعیین امین، غائب مفقودالاثر، حکم موت فرضی، امور راجع به تَرَکه، مهر و موم ترکه، تحریر ترکه، استیفاء دِین از ترکه، قبول یا ردّ ترکه، تصفیه، وصیّت، تقسیم ماتَرَک و تصدیق انحصار وراثت.
میدانید که یک دسته از افراد، محجور هستند که سه دستهی عمدهی: صِغار (کودکان)، سُفَها (آدمهای بَلیه و ساده و گیج و گول) و مجانین (دیوانگان اعم از ادواری و دائمی) را شامل میگردند. این افراد چون اهلیت استیفاء ( اجازهی دخل و تصرف در امور مالی خویش) را ندارند لذا تا قبل از رفع حَجر، بایستی امور مالی ایشان توسط فرد دیگری که قیّم نامیده میشود، با نظارت دادستان، رتق و فتق گردد. البته اینان پس از رفع حَجر، میتوانند امور مالی خویش را انجام دهند. صغار، پس از رسیدن به سن رشد یا رسیدن به 18 سال تمام، سفها در فرض افاقه و هوشیار شدن و مجانین در فرض بهبودی و عاقل شدن. رسیدگی به امور حسبی، از ظرافات خاصی برخوردار است و بایستی خیلی حساب شده و دقیق رفتار شود تا موجبات مسؤولیت کیفری و ورود ضرر به اموال محجورین، فراهم نیاید.
اگر شما بخواهید مجموعهی محاق میتواند مشاورههای تخصصی خدمتتان ارائه و تقدیم کند. نیز این پتانسیل وجود دارد که وکلای مجموعه برای دفاع از امور حسبی شما، گسیل شوند. موکول به نظر شماست.