گزاف نگفتهایم اگر بگوییم خانواده، ابتداییترین و البته، اساسیترین رکن جوامع انسانی است. شاید درک اهمیت این واقعیت، برای همگی ما، واضح و قطعی باشد ولی خیلی مواقع از این حساسیت، غافل می شویم! همهی ما، نشأت گرفته از محیط یک خانواده هستیم و خود، دارای خانواده هستیم. محیطی که از ابتدای خلقت، در آن رشد و نمو میکنیم و تجارب انسانی خویش را بدست می آوریم.
اصول تربیتی و شکلگیری شخصیت، در همین محیط خانوادگی رُخ میدهد. پس بدانیم که چه اهمیت و جایگاه ویژهای برای خانواده وجود دارد. مشکل و معضل، از زمانی آغاز میشود که یکی از اعضای خانواده، دچار گرفتاریهای شخصی و خانوادگی میگردد. روابط زن و شوهری (زوجیت) و پدر و مادر و فرزندان (بُنوّت) به حدّی پیچیده و محتاجِ احتیاط است که برای حفظ و تداوم و استمرار این روابط، قواعد متعددی وضع گردیده است. به آنها، حقوق خانواده میگوییم.
عمدهی مساله، آن است که وقتی روابط زوجین (زن و شوهر) بهم می خورد، تاثیر مستقیم و شگرفی در روابط فرزندان و حتی بستگان نَسَبی و سَبَبی آنان دارد. یک خانم میتواند وقتی که از شوهرش ناراضی است، دعاوی متعددی علیه وی طرح کند. برخی از این دعاوی عبارتند از: مطالبهی مهریه یا حبس آن، مطالبهی اجرت المثل ایام زندگی مشترک، مطالبهی نفقهی معوقه (دعوی حقوقی) و شکایت ترک انفاق (دعوی کیفری)، طلاق به درخواست زوجه، استرداد جهیزیه، تعیین حضانت فرزند (حضانت یعنی نگهداری)، ملاقات فرزند مشترک، غیبت غیر موجه، اعتیاد به مواد مخدر و … در مقابل، یک آقا نیز میتواند دعاوی مختلفی علیه همسر خود اقامه کند نظیر: طلاق به درخواست زوج، تمکین، تجویز ازدواج مجدد، ملاقات فرزندان، حضانت فرزندان، سلب حضانت و …
در وضعیت فوق، روابط زوجین بسیار پیچیده میشود و اگر این وضعیت، بدرستی مدیریت نگردد، هم هزینههای گزافی به آنان تحمیل می شود، هم وقت و انرژی زیادی هدر میرود و هم باعث تحریک لجاجت طرفین و طولانی شدن زمان دادرسی و ضربه به فرزندان مشترک و حرمت شکنیهای بسیار خواهد شد. گر چه بهتر است که میان اختلافات زوجین، سعی در ایجاد صلح و سازش کنیم (در اصطلاح: اصلاح ذاتالبین) ولی بعضی مواقع ایجاد صلح و سازش بین آنان، امکانپذیر نیست.
در این فرض، بهتر است طرفین را به سمت طلاق توافقی سوق دهیم تا با کمترین صرف وقت و هزینه و همچنین حفظ حرمتها، مفارقت و جدایی پدید آید. در طلاقهای توافقی، چون اصل بر رضایت دو طرف بر پایهی تعدیلِ مواضع است، غالباً رضایت بهتری از عملکرد حاصل میشود. ضمن آنکه فرزندان مشترک (در فرض وجود) آسیب کمتری میبینند و بین پدر و مادر بعنوان عامل گرو کشی (!!) قرار نمیگیرند. تکلیف حقوق زوجین و فرزندان نیز بهتر معیّن میگردد. متاسفانه گاهی اوقات، این فرض (طلاق توافقی) امکان پذیر نیست زیرا یکی از زوجین یا هر دوی آنان، مقاومت و ممانعت به عمل میآورند.
تصورشان این است که با طرح دعاوی در دادگستری، بهتر حقوقشان احیا میگردد و نیز طرف مقابل را بیشتر به دردسر می اندازند تا اندکی محظوظ شوند ولی البته که این، تصوّرِ باطلی است. در هر حال، توصیهی اکید می شود به محض ایجاد اختلاف در روابط خانواده (عمدتاً : زوجین) بدواَ به مشاوران خانواده مراجعه گردد تا ابعاد روانشناسی اختلاف، به درستی تحت بررسی قرار گیرد.
در گام بعد و چنانچه توفیقی در جلسات مشاورهی خانواده میسّر نگردید، حتما به وکلا یا مؤسسات حقوقی مراجعه کنید تا امور شما به بهترین وجه و در حداقل زمان ممکن، رتق و فتق گردد. ترجیحاً سراغ کسانی بروید که مذاکره و مصالحه و ایجاد اصلاح ذاتالبین را سرلوحهی عملکرد خویش قرار میدهند و تلاش خود را روی آشتی و ایجاد وفاق بمنظور حفظ کیان خانوادگی متمرکز میکنند یا اینکه سعی در برقراری طلاق از نوع توافقی مینمایند.
تلاش ما در موسسهی محاق، آناست که